نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
2 سال قبل
0

معنی واژگان درس «نصیحت امام، شوق خواندن»:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

امام

پیشوا، رهبر

نصیحت

پند، اندرز

علیه السّلام

سلام و درود بر او باد

شفا

درمان، تندرستی

قرائت کردم

خواندم

محتاج

نیازمند

نیازمند

طراوت، شادابی

خرّمی

شادی، نشاط

نیکو

خوب

اطاعت

فرمان بردن

راضی

خشنود

تعالی

بلند مرتبه

سعادت

خوشبختی

ترقّی

پیشرفت

کنجکاو

جستجوگر

دقایقی طولانی

زمان زیادی

نشاط

خوشی، شادی

بیزاری

تنفر

آواز

صدا، آهنگ

صید

شکار

هیجان

شور و اشتیاق

شیفته

عاشق، دلداده، دلباخته

گشت و گذار

گردش و تفریح

موقع

وقت، زمان

حرم

داخل مکان زیارتی

اخلاص

پاکی، یکرنگی

همّت

اراده، پشتکار، تلاش

کسالت

بیماری

شوق

علاقه، اشتیاق

عطش

تشنگی زیاد

عطا کند

ببخشد

نصیب

قسمت، بهره

حُجره

اتاق کوچک

گِلیم

نوعی فرش

عمارت

بنا، ساختمان

دل شوره

نگرانی

یک هو

ناگهان، یکدفعه

بار و بندیل

اسباب و اثاثیۀ سفر

قوم و خویش

فامیل

عازم

رهسپار، روانه

یک دَم

یک لحظه

تک و دو

تکاپو، تلاش

دم بازار

ابتدای بازار

گلدسته

مناره

شوفر

راننده

هوهو

صدای باد

قامت

قد

رعنا

خوش اندام

کلّه کشیدن

سَرَک کشیدن

بیتوته

شب را در جایی ماندن

دَم دمای سحر

نزدیک صبح

کلافه

ناراحت و بی تاب

قراضه

کهنه

دیزی

نوعی آبگوشت

خوش نقش و نگار

زیبا

انگار

مثل اینکه

علّاف

بیکار، سرگردان

عیال

خانواده، همسر

جماعت

گروه، دسته

گوش زد کردن

یادآوری کردن

نصیحت آمیز

آمیخته به اندرز، همراه با پند

باسمه تعالی

به نام او که بلند مرتبه است

محبّت آمیز

آمیخته به مهر و محبّت

وظایف

جمع مکسّر (مفرد آن: وظیفه)

دقایق

جمع مکسّر (مفرد آن: دقیقه)

خیره

زُل زدن، نگاه عمیق به چیزی

عجیب

شگفت انگیز، تعجّب آور

پوزخند

خنده ای از روی تمسخر

اهالی

جمعِ اهل، ساکنان جایی

غلّات

جمعِ غلّه، گندم، جو، برنج و ...

آهان

بله، واژه ای برای تأیید سخنی یا کاری

تصدیق

تأیید کردن درستی سخنی

احساس

حس کردن، درک کردن

مسائل

جمع مکسّر (مفرد آن: مسئله)

وجد

خوشحالی زیاد، شور و هیجان

مشتاقانه

با علاقه، با شور و و شوق

دارالشّفا

بیمارستان، در اینجا نام مدرسه ای است

حدود

جمعِ حد (اندازه)، تقریباً، نزدیکِ

ناشتایی

صبحانه، آنچه پس از مدّتی غذا نخوردن، می خورند

اخلاق

خوی ها، رفتار، جمع مکسّر (مفرد آن: خُلق)

غنیمت شمردن

قدر دانستن، با ارزش شمردن، فایده و سود بردن

علّامه

کسی که علم زیادی دارد، بسیار دانا، دانشمند

ضریح

خانه فلزی یا چوبین مُشبّک که بر سر مزار بزرگان دینی قرار دارد

بت

تندیسی ساخته شده از سنگ ، چوب ، فلز یا هر چیز دیگر به شکل انسان یا حیوان که به جای خداوند، پرستش شود

 


سایر مباحث این فصل